کد مطلب:29787 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:99

تصدیق و تأیید حدیث «ردّ الشمس»












آوردیم كه بسیاری از محدّثان و مؤلفان اهل سنّت، افزون بر نقل حادثه، بر استواری نقل های حدیث «ردّ الشمس» نیز تأكید كرده اند، و برخی بر كسانی كه به دیده تردید در این حدیثْ نگاه كرده اند، طعن زده اند. اكنون آرای برخی از محدّثان را در تصحیح (صحیح شمردن سَنَد) و تأیید حدیث «ردّ الشمس» می آوریم:

یك. ابو جعفر احمد بن صالح طبری مصری:[1].

وی كه از محدّثان قرن سوم و از مشایخ بُخاری است، پس از نقل حدیث اسماء از دو طریق صحیح، می گوید:

بر كسی كه در راه دانش گام می زند، سزاوار نیست كه از به حافظه سپرده حدیث اسماء از پیامبرصلی الله علیه وآله روی برتابد؛ چون این روایت از مهم ترین نشانه های پیامبری است.[2].

دو. ابو جعفر احمد بن محمّد طَحاوی:

وی حدیث اسماء را به دو طریق، نقل می كند و آن گاه به دفاع از حدیث پرداخته، شبهه تعارض آن با روایت «لم تحبس الشمس علی أحد إلّا لیوشع؛ خورشید، جز برای یوشع، نگه داشته نشد» را آورده، جواب می دهد و در پایان می نویسد:

همه این احادیث، از نشانه های پیامبران است.[3].

سه. حافظ ابن حجر عَسقَلانی:

او در كتاب مهم و مشهورش فتح الباری بشرح صحیح البخاری نوشته است:

طحاوی و طَبَرانی در المعجم الكبیر و بیهقی در دلائل النبوة از اسماء بنت عمیس نقل كرده اند كه پیامبر خداصلی الله علیه وآله در هنگامی كه بر روی زانوی علی علیه السلام خوابیده بود و وقت نماز عصر گذشت، دعا كرد و خورشید بازگشت، علی علیه السلام نمازش را خواند و آن گاه خورشید غروب كرد، و این جریان، رساترین معجزه است. ابن جوزی كه بر این حدیث در كتاب الموضوعات خویش ایراداتی گرفته و نیز ابن تیمیّه كه آن را در كتاب الردّ علی الروافض مجعول شمرده، هر دو اشتباه كرده اند.[4].

چهار. حافظ جلال الدین سیوطی:

او در كتاب های مختلف خود، این حدیث را آورده و به تأیید و تصحیح آن پرداخته[5] و از جمله در كتاب الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة كه ویژه گزارش احادیث مشهور است، این حدیث را نیز آورده است و در ذیل آن نوشته است:

ابن مَنده و ابن شاهین، آن را از جمله احادیث اسماء بنت عمیس دانسته اند و ابن مردوُیِه آن را از احادیث ابو هریره آورده و سند هر دو «حَسَن» است؛ طحاوی و قاضی عیاض، آن را صحیح دانسته اند و ابن جوزی آن را مجعول پنداشته است و البته همان گونه كه در كتاب مختصر الموضوعات و التعقّبات توضیح داده ام، وی اشتباه كرده است.[6].

پیشتر نیز آوردیم كه سیوطی رساله مستقلّی به نام كشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس در بیان طرق این حدیث و تصحیح آن و دفاع از آن نگاشته است. او در آغاز این كتاب نوشته است:

حدیث ردّ الشمس، معجزه پیامبر ماست و امام ابو جعفر طحاوی و دیگران، آن را صحیح دانسته است. حافظ ابو الفرج، زیاده روی كرده و آن در كتاب الموضوعات نقل كرده است. و این، گوشه ای از پژوهش در طُرُق روایت و بیان حال آن است كه نامش را كشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس گذاشته اند.[7].

و در پایان آن رساله آورده است:

و از جمله دلایل درستی آن، سخن امام شافعی و دیگران است كه گفته اند: هیچ پیامبری را معجزه ای نبود، جز آن كه همگون تر و رساتر از آن برای پیامبر ما نیز بود. توقّف خورشید در چندین شب برای حضرت یوشع، قاتل ستمكاران، حادثه ای درست است و باید برای پیامبر نیز چنین حادثه ای باشد و این داستان، نظیر همان است و خداوند به حقیقت امر، آگاه تر است.[8].

ه - حافظ ابن حجر هیثمی:

ابن حجر در كتاب الصواعق المحرقة در ضمن برشماری كرامات مولاعلیه السلام نوشته است:

از كرامات شگفت امام علی علیه السلام این است كه در آن روز كه سر پیامبرصلی الله علیه وآله بر دامنش بود، خورشید برای وی بازگشت... و طحاوی و قاضی در كتاب الشفاء آن را صحیح دانسته و شیخ الاسلام ابو زُرْعه و دیگران، آن را نیكو شمرده، كلام آنانی را كه حدیث را جعلی دانسته اند، رد كرده اند.[9].









    1. مردی جامع علوم بود؛ فقه، حدیث و نحو را می دانست و در حدیث سفیان ثوری و انواع آن و نیز احادیث اهل عراق، بحث كرده است. (ر. ك:التاریخ الكبیر:6/2، سیر أعلام النبلاء:160/12، الوافی بالوفیات:424/6).
    2. مشكل الآثار:ج 11/2.
    3. مشكل الآثار:ج 11/2.
    4. فتح الباری:221/6.
    5. راجع:الغدیر:192/3.
    6. الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة:99/104.
    7. كشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس المطبوع فی ضمن الكشف الرمس عن حدیث ردّ الشمس:89.
    8. كشف اللبس عن حدیث رد الشمس:108.
    9. الصواعق المحرقة:128.